روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

یلدا 95

یلدای 93: از صبح برای خودم تو خونه شاد بودم، هندوانه تزیین میکردم ، انار و آجیل  میچیدم در ظرفهای خوشگل پذیرایی مامان، یادمه از دو هفته قبل ترش فال های کوچیک حافظ درست کرده بودم در کاغذهای رنگی و برچسب هندوانه تزیینی چسبونده بودم به تمام وسایل پذیرایی 

از همین کارهایی که هر دختر نامزدکرده خوشحالی انجام میدهد، بعد تر از عصر خوشگل کرده بودم و نشسته بودم منتظر همسر جان تا با کادوهای جیگولی که برای شب چله ای برایم خریده بود ، برسه خونه مامان (کادوها رو  از قبل دوتایی با هم رفته بودیم  خریده بودیم و طبیعی بود که من بی صبرانه منتظرشون باشم)!! 

یلدای 94:از سرکار با همسر رسیدیم خونه، چای خوردیم و یه کمی استراحت کردیم و زودی حاضر شدیم و رفتیم به خیل عظیم جمعیت گیرکرده در ترافیک پیوستیم! ساعت 10 شب بعد از حدود دو ساعت گیرکردن در ترافیک ، رسیدیم خونه مامان، شام خوردیم و بقیه تنقلات یلدایی و خوش گذروندیم و آخرشب برگشتیم خونه خودمون

یلدای 95: هنوز سرکارم ، دوتایی با همسر میریم خونه و جشن میوه ها برگزار میکنیم احتمالا با همدیگه فیلم ببینیم و کمی تخمه و آجیل بخوریم به اضافه پشمک حاج عبداله!! که از قبل برای همچین شبی ذخیره کردم و یلدای اصل کاری رو انشالله پنجشنبه خونه مامان برگزار میکنیم که داداش و خاله ها و دایی ها هم باشند.

خدایا تمام لحظه هارو شکر



نظرات 2 + ارسال نظر
آبگینه جمعه 10 دی 1395 ساعت 18:58 http://Abginehman.blogfa.com

الی جان کجایی تو؟
نکنه باز رفتی سفر؟
عزیزم منکه هستم همیشه هم بهت سر میزنم
غیبتات زیاده شده هااااا

سلام عزیزم،
نه هستم اتفاقا ابگینه جون، شاد و خوشحال.
راستی تو نمیدونی چطوری عکس بزارم تو بلاگ اسکای؟

آبگینه شنبه 4 دی 1395 ساعت 08:31 http://Abginehman.blogfa.com

آخی خاطرات۹۳ که گفتی رو دوس داشتم
چه بهتر خودتونو اسیر ترافیک نکردین و دوره همیتون افتاد پنج شنبه

سلام آبگینه جون
نیستی خواهر؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد