روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

سه ماهگی ات مبارک باشه مامان!

تا چشم به هم زدم پسرکم سه ماهه شد، خدایا شکرت به خاطر این روزای شیرین 

یهو به خودم اومدم دیدم هنوز خاطرات بیمارستان رو تکمیل نکردم، پسرک سه ماهه شده، و همینطوری داره روزا تند و تند میگذره و من ثبتشون نکردم

5 آبان ماه رفتیم واکسنش رو زدیم، وقتی بردنش داخل اتاق یهو زدم زیر گریه، از تصور اینکه پسرکم داره درد میکشه،  دلم آشوب بود.ولی خداروشکر نتیجه خیلی خوب و عالی شد و خیلی هم اذیت نشد، فقط همون شب و روز اول گریه کرد، پنج روزه هم حلقه اش افتاد.

با یکسری از مامانا و نی نی ها که همه تقریبا تو یه بازه زمانی دنیا اومدن و یه جوراب همسن پسرک هستن، یه گروه تلگرام داریم، تا حالا دو بار دور هم جمع شدیم، یکبار دو ماهگی پسرک و یکبار دیگه هم به مناسبت هالووین،هفته گذشته، وقتی پسر جون سه ماهه شده بود، کلی بیبی گوگولی دور هم جمع شده بودن و  لباسای هالووینی تنشون کردن و یه عالمه عکسای خوشگل گرفتیم ازشون

علاوه بربیبی ها به مامانا هم کلی خوش گذشت. 


-هنوزم روزای شلوغی رومیگذرونم، نمیفهمم اصلا چطوری صبح میشه و چطوری شب!!!! 

-پسرکم، مامانی، میشه شبا یه کم بیشتر بخوابی؟!