روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

با تو مادر شدم

-ششم مرداد ماه سال نود و شش ، بزرگترین اتفاق زندگیم افتاد ،من مادر شدم فرشته خوشگلی اومد تو زندگیمون که هنوز بهم نمیگه ماما ، ولی دد رو بخوبی بلده  یه چیز جدید هم که میبینه و از دیدنش تعجب میکنه رسما میگه: اووووه یه وقتایی هم از ته دل ریسه میره از خنده من و همسر بهم نگاه میکنیم و کلی دلمون غنج میره براشخدایا پسرک قشنگم رو به خودت سپردم ،از الان تا همیشه ... مواظبش باش لطفا و بهترین ها رو براش رقم بزن...

هفته پیش هم بردیمش برای چکاپ یکسالگی ، ازش خون گرفتن و همینطور نمونه ادرار و مدفوع ، و خدارو شکر که پسرک مشکلی نداشت. 


-هفته گذشته بالاخره موفق شدم یه وقتی خالی کنم و بعد از مدتها برم دکتر پوستم،(راستش بیشتر نیاز داشتم از لجاظ فکری برای اینکار خودمو آماده کنم )هر وقت یادم میفتاد که کرم ضد آفتابم در حال تموم شدنه و خیلی وقته که کرم دور چشم ندارم ، یهو بلافاصله کارهای مربوط به پسرک یکی پس از دیگری ردیف میشد جلوی چشمم یا فکرایی مثل اینکه دیشب خوب نخوابیدم حالا بعدا میرم ، کجا بزارم بچه رو؟؟ مدت زمان دور بودنش از من دو سه ساعتی طولانی تر بشه اذیت نمیشه  و .....هزار و یک فکر و خیال دیگه.اما بعد تلنگری که از حرف همکارم خوردم ،بالاخره تصمیم گرفتم که هر طور شده اینکارو بکنم . 

چند روز پیش یکی از همکارام منو تو راهروی اداره دیده بود و گفته بود: از وقتی مامان شدی ، کلا خیلی آویزونی !درسته یه کم بهم برخورد ولی ته دلم بهش حق دادم.این شد که دو ساعتی زودتر از محل کارم مرخصی گرفتم و  رفتم دکتر پوستم کرم ضد آفتاب سفارش دادم و دور چشم ( کرم ها ساختنی هستن) و قول دادم به خودم که دوباره بساط ماسک های میوه ای صورت رو پهن کنم.

دیروز هم که جمعه بود و در راستای اهداف  خوشگلاسیون ، پیرهن گل گلی ام رو پوشیدم و به رسم قدیم موهایم رو در دوطرف صورتم بافتم و باکش های رنگی رنگی بافتم.و همینطوری برای خودم تو خونه جولان میدادم باشد که مستدام باشد این تغییرات


- تاریخ وبلاگم چرا عو ض شده؟؟؟؟؟!!! امروز شش مرداد هست که اینار و مینویسم، اگه کسی میدونه لطفا کمک کنه

نظرات 2 + ارسال نظر
من یکشنبه 14 مرداد 1397 ساعت 20:22 http://delgirams.blogfa.com

تولد گل پسرتون مبارک☺

ممنون عزیییییییییزم

برکه یکشنبه 14 مرداد 1397 ساعت 09:17 http://berkesabzeman.blogsky.com/

خدا بهت ببخشه فینگیلی نازت رو. ما هم همینطور. گاهی گل پسر یه کارایی میکنه که باعث خنده مون میشه. خیلی بامزه میشن از یه سالگی به بعد.
خدایی همکار بی ادبی بوده. من باشم بهم برمیخوره . ینی چی؟ کلا در مورد ظاهر و هر چیز یه آدم نظر دادن کار جالبی نیست. به دور از ادبه به نظر من.
به خودت برس مامان الی در ضمن بیشتر هم بنویس

مرررررررسی عزیزم
باشه مینویسم ، خودت چرا نمینویسی راستی؟؟!!
مینویسی هم که رمزی میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد