روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

به امید روزای خوش تر تو خونه جدید!

- حال دلم این روزها خوشه، پس از مشقت های فراوان بالاخره خونه خودمون رو اجاره دادیم و نزدیک خونه مامان اینا یه خونه گرفتیم ، البته که همسر جان به این دلیل که از محل کارش دور میشن و مجبورن مدت زیادی رو تو ترافیک بمونن خیلی موافق این حرکت نبودن ، اما به خاطر پسرک و اینکه حالش پیش مامان خیلی خوبه و مدام میره ددر! مجبور شدیم این کارو کنیم . که البته من خودم  هم به شدت به خاطر نزدیکی به خونه مامان خوشحالم.صبح ها سوار سرویس میشم و خوش خوشان میام اداره و عصرها هم باز با سرویس!  زودتر از همسرجان و البته یکساعت زودتر از همیشه میرسم به خونه ، فقط این وسط گهگاهی باید غر های همسر رو من باب ترافیک به جان بخریم!


- پسرک قند و نباتم این روزا خیلی بیشتر تو دلم رفته ! بعله! این اصطلاح من در آوردی خودمه وقتی که هیچ واژه مناسبی برای این حجم از علاقه پیدا نمیکنم! عصرا از سرکار که برمیگردم خودش رو  هر جایی که باشه ، چهار دست و پا میرسونه بهم ، دستاشو میندازه دور گردنمو و دهانش رو طوریکه انگار میخواد غذا بخوره باز میکنه ، ولی در واقع میخواد که بوس کنه!

موقعی که سوار کالسکه اس و نی نی ها رو میبینه به شدددت ذوق میکنه ، طوری که ما میترسیم بلند شه یهو راه بره پشت سرشون! هنوز هم شبا پیش خودم میخوابه و من هم هییییچ اصراری به جدا کردنش تو این سن ندارم ، ترجیح میدم از اینکه پیش مامانش میخوابه شبا آرامش بگیره و خودم هم البته!


-مدل این روزها یه طوریه که آدم هر لحظه منتظره تا یه خبر ترسناک دیگه بشنوه ، از شنیدن قیمت سکه و دلار هم که دیگه سر شدیم  رسما و دیگه هیچ احساساتی رو در ما برنمی انگیزه .متاسفانه!

نظرات 1 + ارسال نظر
آبگینه یکشنبه 10 تیر 1397 ساعت 14:33 http://abginehman.blogfa.com

نزدیک شدن به مادرت درست ترین کار بود
منم پسرمو کنارم میخابونم و رااااااااااااااضیم

خییییییییلی اینطوری راحتم آبگینه جان
و خوشحال ترم از اینکه پسرک اینطوری دیگه مهد نمیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد