روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

خدایا؛من خیلی می ترسم....

این روزا انگار دارن همش تو دلم رخت میشورن، همش دلم بهم میریزه و بالاوپایین میشه از استرس و آشوب و....

اونقدری که خوشی های چند وقت اخیر رو کمرنگ و کمرنگ تر کرده....

دوهفته اس که مداااام لکه بینی دارم و خونریزی و این در صورتی هستش که این اتفاق داره برام هر دو سه ماه یه بار تکرار میشه و.....نگرانم کرده خیلی زیاد؛ امروز تو وبلاگ یه نفر خوندم از یائسگی زودرس!!!!! اونم در سن 35 سالگی؛ مسئله ای که دکتر هشدارشو به من هم داده، حسابی بهمم ریخت،اونقدری که پشت سیستم محل کار اشکم دراومد....

تو رو خدا تو این شبهای عزیز برام دعا کنید....

دلم یه بغل گنده میخواد که توش بتونم های های گریه کنم و یکی که پیدا بشه بهم بگه: هیچی نیست، همه چی درست میشه....

نظرات 1 + ارسال نظر
آبگینه شنبه 12 تیر 1395 ساعت 13:20 http://abginehman.blogfa.com

چرا اولش به بدترین گزینه فکر میکنی؟!
تازه به فرض بدترین حالت اصلا نگران نباش عزیزم همکارم یائسگی زودرس گرفته بود بعد از درمان تا دوماه دیگه بچه اش بدنیا میاد ان شاالله

سلام عزیزم، ممنون از دلداریت
آره اون روز خیلی بهم ریختم یهو ولی خب بعدش دکترم گفت که دلیل های دیگه هم ممکنه داشته باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد