روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

روزهای شیرین الی...

الی هستم یه خانم شاغل خوشحال ، همسر جان را هم بسیااااااااار دوست میدارم.

کجااااایین روزهای خوب رنگی؟

دیگه چیزی به آخرای ماه رمضون نمونده ، منکه به نظر خودم نتونستم زیاد بهره ای ببرم ، حیییییف . یعنی روزه گرفتم اما به تعداد انگشت های هر دو دست، بس که با این قضیه لکه بینی و پری و ... سر و کله میزدم....

روزی که پست قبلی رونوشتم ، خیلی ترسیده بودم ،دلیلش هم این بود که من مادرم در سن خیلی کم یائسه شدن و این قضیه هم میگن که ارثیه، برای همین این مسئله و علتهای احتمالی دیگه اش منو خیلی نگران کرده، در هر صورت همون رو ز به اتفاق همسر جان رفتیم  مطب دکتر، یه دکتر زنان نسبتا خوب که تعریفشو از چند نفری شنیده بودم؛ بهم گفت که باید اول سونوگرافی بدم و آزمایش  که بعد بر اساس جواب اونها میتونه بهم دارو بده ،ولی در کل  گفتش که سن یائسگی به دلیل آلودگی هوا و پارازیت و نوع  تغذیه و.... خیلی پایین اومده و من به دلیل سابقه ارثی هم که دارم در خانواده باید یه کم بیشتر بترسم و زودتر بچه دار شم و .....

بگذریم ؛ ان شالله که همه چی درست بشه...

دیروز شنبه تولد همسرجان بود ،‌منم از هفته گذشته مامان و داداش اینا رو دعوت کرده بودم روز جمعه خونمون به صرف افطاری و شام و کمی تولد بازی

گرچه مامان خیلی اصرار کرد که کنسلش کن و تو با این حال ممکنه دوباره خونریزی ات بیشتر بشه ولی من قبول نکردم و قول دادم که زیاد ورجه ورجه نکنم و خداییش هم بیشتر کارها رو خودش انجام داد.

برای افطاری سوپ شیر خوشمزه درست کرده بودم به اضافه نون پنیر و خرما و زولبیا و.... بقیه مخلفات افطاری

برای شام هم فسنجون و سالاد و یه ژله ساده ، بعد از شام هم که مراسم کیک داشتیم و تولد بازی و بیا شمع ها رو فوت کن......! به اضافه کلی میوه که اصلا خرده نشد و همش موندرو دستم! ولی خیلی خوش گذشت...

حس و حالش اگر بود میزارم یکی دو تا عکس...

راستی احتمالا سه شنبه رو مرخصی بگیرم و بریم به دیارهمسر جان، در جوار خانواده همسر، که خوش میگذره همیشه هم انصافا

-یه سوال: خواهر شوهر عزیز و جاری نه چندان عزیز سررشته ای دارن در امور پزشکی و تخصصی در مسائل بانوان.... کسی موافق مطرح کردن قضیه اخیر من با اونها هست؟؟! سوالی ، مشورتی ، راهنمایی ، ابراز احساساتی و...

نظرات 3 + ارسال نظر
Samira چهارشنبه 16 تیر 1395 ساعت 20:18

سلام عزیزم من اینجارو میخونم ازین به بعدم خواهم خوند اون قضیه رو هم مطرح نکن گل گلی

سلام سمیرا جان
مرررررسی از همراهی

زهره دوشنبه 14 تیر 1395 ساعت 10:09

خیر اصلا مطرح نکن

باشه مرسی

ماهی یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 11:33

سلام الی جان
من امروز با وبلاگت آشنا شدم. قلم شیوایی داری...
در مورد سوالت باید بگم که به نظر من اصلاً این موضوع رو مطرح نکن. تو که با یه متخصص معروف صحبت کردی پس لزومی به این کار نیست. فقط بعدش تبعات زیادی داره

سلام عزیزم، ممنون از نظرت
آره درسته ، حرفتو قبول دارم، هر چی باشه بهشون میگن قووووم شوهر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد